مدح حضرت زین العابدین امام سجاد علیهالسلام
بسته است همۀ پنجره ها رو به نگاهم چندی ست که گم گـشتۀ در نیمۀ راهم حس می کنم آئینۀ من تیره و تار است بر روی مفاتیح دلم گرد و غـبار است از بس که منـاجـات سحر را نـسرودم سـجــادۀ بــارانـی خـود را نـگـشــودم پـای سـخـن عــشق دلـم را نـنـشـانـدم یعنی چه سحرها که ابوحمزه نخواندم ای کاش کمی کم کنم این فاصله ها را با خمسه عشر طی کنم این مرحله ها را بر آن شده ام تا که صدایت کنم امشب تا با غـزلی عرض ارادت کنم امشب ای زیـنـت تسبیح و دعا زمزمه هایت در حـیـرتـم آخـر بـنـویسم چـه برایت اعجاز کلام تو مزامیر صحـیفه است جوشیده زبور از دل قـرآن به دعایت در پرده عشاق تو یک گوشه نشسته است صد حنجره داوود در آغوش صدایت از بس که ملک دور و برت پر زده گشته است "پـیـراهن افـلاک پر از عطر عبایت" تنها نه فقط آینه در وصف تو حیـران باشـد حـجـرالاسـود الـکـن به ثـنـایـت من کمتر از آنم که به پای تو بـیـفـتـم عـالـم شـده سـجـاده و افـتـاده به پـایت |